چندباري اسم قلعه سرهنگ و قلعه زكريا را جسته گريخته از زبان مديران شهري و طبيعت گردان شنيده بود. ولي هيچ حسي در آن حس نمی کرد. انگار كه نام ميدان شريعتي را برده اند یا هر خیابان دیگر. مثل همه جاهاي ديگر كه توي اين همه فشارهاي كاري و روحي زندگي روزمره، جايي براي دغدغهمند شدن دربارهاش وجود ندارد.
این توصیف، گزارش بازدید شیدا حیدری، دانشجوی دکترای مدیریت گردشگری است؛ وی درباره ی دیدارش از قلعه سرهنگ و قلعه زکریا واقع در بولوار نماز گفت: جور خاصي بودند. يك جور ذخيرهي طبيعي. آب نبودند. گياه نبودند. همه چيز را در خود جمع داشتند. نمي شد اسمش را گذاشت منطقهي حفاظت شده و يا منطقهي متروكه يا مثلا كم برخوردار. منطقه ای كم برخودار اما پر از انگيزه بود؛ اسمش را نمی توان منطقه حفاظت شده گذاشت یا منطقه متروکه یا کم برخوردار، در این منطقه همه چیز یک جور دیگر بود، نه حفاظتی در کار بود و نه رها کردنی.
وی افزود: قلعه سرهنگ و قلعه زكريا دو تا از ذخاير طبيعي مشهد هستند که تمام ذخاير طبيعي بايد گياه و حيوان و رودخانه و … باشد. اين جا ميشود كنار آدمهايي نشست كه هر كدام دنياها با تو حرف دارند و آنقدر گرم و دلنشين برخورد ميكنند، آنقدر تجربهي زيستن در شرايط سخت را دارند و آنقدر شور براي زندگي، كه حسابي اميدوارت ميكنند. سواي هواي پاك كوچهها و خانههايشان، هواي دلشان هم تميز است. رنج كشيدهاند و هنوز براي كودكانشان. براي لبخند كودكانشان ميجنگند.
این فعال حوزه گردشگری بیان کرد:”توسعهي گردشگري پايدار” بخصوص با تمركز بر “مشاركت جامعهي محلي”، مي تواند تنها كاتاليزور اين چالش باشد. ميتواند همه چیز را در خود حل کند. قلعه سرهنگ و قلعه زكريا، با بازماندههاي رنج كشيدهشان كه دست هاي خسته دارند ولي هنرمند در خلق سوغاتهاي اين شهر و دلهاي بزرگ و اميدوار، هوايي تميزش و داشته هاي طبيعي فوق العاده، و با هويتي رازآلود، پتانسيلي عظيم براي توسعهي بوم گردی، گردشگری کودک و نوجوان، گردشگری جامعه محور، گردشگری سالمندان و طبیعت گردی دارد.
حیدری تصریح کرد: توسعهي گردشگري در مشهد گريزي نيست، زيرا كه گردشگري در گامهاي نخستش خودجوش است. توسعه هم كه ندهيم، مردم برايت توسعه ميدهند. توسعه ميدهند تا سالم بمانند. شاد بمانند. افسردگي نگيرند، و تا زندگی کنند.
حیدری گفت: در قلعه سرهنگ و قلعه زكريا، مردم گردشگري را توسعه خواهند داد تا بتوانند ناني برسانند به دست آناني كه از ياد رفتهاند و در سكوت ميجنگند. این دو مکان معدود گريزگاههاي شهري مشهد از روزمرگي. چشم به راه هستند و مردم آن دست هایی گشوده دارند و قلب هایی مهربان دارند.